در انتظار فرشتموندر انتظار فرشتمون، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

فرشته آسمونی

لالايي حضرت علي اصغر

درود بر حضرت علی اصغر    گریه کمتر کن-مادرت بمیره وای تا به درخیمه-آب راهی نداره  آب،خیمه،عطش،اشک وشراره  لالایی برات میخونم  تا این که دَووم بیاری  باید تا عمو میرسه  دندون رو جیگر بذاری  گریه کمتر کن،گریه کمتر کن   قحط آبه ،میدونی،مُردم از سرگردونی  قهری با مادر انگار،رو تو برمیگردونی  گریه کمتر کن،گریه کمتر کن   ...
9 آبان 1393

سینه زنی قشنگه

سینه زنی قشنگه دیشب یه سربند سبز  بابام رو پیشونیم بست که روش نوشته بودند آقای من حسین است بابام منو با خودش به مجلس روضه برد خرما که دادن بهش با ذکر زیر لب خورد تو روضه خوندن دیدم گریه می کردن همه حسین حسین می گفتن با صدای زمزمه بلندشدیم وایسادیم تا بزنیم به سینه سینه زنی قشنگه ولی خیلی غمگینه وقتی  تموم شد عزا غذای نذری دادن از بس که خوشمزه بود همه ،غذا رو خوردن از اون موقع تا حالا همش دارم می خونم حسین حسین حسین جان آقای مهربونم ...
4 آبان 1393

بوی محرم

  غربت و غم می باره از آسمون قد تموم دونه های بارون تو کوچه ها بوی محرم می یاد ادور دورا حضرت آدم می یاد یکی یکی میان به دنبال هم فرشته ها برای سوگ و ماتم نشسته غم رو سینه های مردم آتیش گرفته خوشه های گندم پرچمای سیاه هوایی شدن عشقای ساده هم خدایی شدن هرکی می بینی یا حسین می خونه امام حسینو از خودش می دونه نام حسین هنوز چقد غریبه هرچی بگی امام حسین نجیبه غریبی امام حسین ساده نیس هرکی با او نباشه آزاده نیس کربلا رو با آب و تاب شناختیم با گریه و قحطی آب شناختیم امام حسین تشنه دریا نبود عباس او ...
4 آبان 1393

درد دل با نی نی

سلام عزیز مامان تو که این ماه هم نیومدی ,اگه بدونی چقدر مامانی چشم انتظارت هست  اینقدر برا اومدنت دور نمی کردی,این ماه 4 روز از وقتم گذشت و بی بی چکم هم یه خط پر رنگ و یه خط خییییییییییییلی خیییییییییییییییلی کم رنگ افتاده بودو منم همون موقع زنگ زدم به بابایی و گفتم و اونم خیلی خوشحال شد و از اون روز تا دو روز بعدش همش صدام میزد مامان طاها و وقتی اینو میگفت قند تو دلم آب میشد ولی این خوشی 2 روز بیشتر طول نکشید و 28 مهر سر و کله خاله قرمزی پیدا شد و منم خیلی ناراحت شدم و تا 2 روز همش گریه میکردم تا این که نشستم و این قانون جذب مادری رو خوندم و آروم شدم و حالا هم میدونمد  که امام حسین(ع) جواب دل شکستم رو ...
3 آبان 1393